محل تبلیغات شما



ذهنم پر شده از حرف ، از اشک از خنده از عشق .

میان فکرهای آشفته و طوفان زده ام رها شده ام

صفحه ی سفید کاغذ را سیاه میکنم

خط های دفتر را پر میکنم

فکرهایم را جا میدهم بین کلمات

ولی باز هم این مزخرفات تمام نمیشوند


تموم زیبایی عشق به نرسیدنه به دوری به مسافت جاده ها و ساعت های به انتظار نشستنِ به چشم های مشتاقِ منتظرِبه نگاه کردن های پی در پی به ساعتِبه تیک تیک ساعت این موسیقی آزار دهند ست

وقتی دور باشی و عاشق وقتی تا نفس در سینه داری به انتظارش باشی . وقتی کلاف های خیال بافی شده - که به یاد او بافته ای-باز میکنی ، عاشق تر از همیشه ای عاشق تر

پ.ن:بهار مبارک(:

پ.ن:دخترک جان کجایی؟وبلاگت حذف شده


لیست ترس :

 

من از سوسک و ات به طرز وحشتناکی میترسم.

از اینکه یه روز دیگه مامانم کنارم نباشه وحشت دارم.

از زندگی پس از مرگ ام میترسم.

من از شکست خوردن در شغل و زندگی اجتماعی میترسم.

من از نرسیدن به آرزوهام میترسم.

من از جنگ میترسم.

میترسم از اینکه در آینده قراره چه اتفاقی بیافته.

.

بنویسید شما هم لیست ترس تون رو بنویسید ((:

مرسی دخترک!


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها